دختر نازم پرنسس کوچولوی ما 30 خرداد1392 در بیمارستان خصوصی مهر مشهد چشم ب جهان گشود . پدر لطف خدا بر آدمیزاد پدر کانون مهر و عشق و امداد. پدر یک قهرمان فوق العاده. پدر سرخ میکند صورت به سیلی رخ فرزند نگردد زرد و نیلی. لطف خدا روی زمین است همیشه لایق صد افرین است. خوشا آنان پدر در خانه دارند درون خانه یک پروانه دارند . همسر و پدر نمونه با تاخیر روزت مبارک. بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف تری ببینیم .

Lunes, 25 de febrero de 2008. Entendí, acepté y resigné. Y ahora que había superado toda esa crisis, ahora que por fin seguía mi propio rumbo, ahora y justo ahora que me sentí tan fuerte casi como para dejar de sentir, volvés a mi, cuando ya no me queda con que mas amarte. Viernes, 22 de febrero de 2008. Y he llegado a sentirme tan mal, que ni siquiera tenia voluntad de sentarme y comenzar a escribir.